
عليکم السلام مجدد .
از قضا ، بلکه چي از اين بهتر و بي مسئله تر که آدم شامل فقط نَرش نشه ! بلکه نرو مادشم آدم باشه ! مگه اينکه گفته بشه : ماده و نر !
خب اين فرق داره ديگه ! آخه خانما حق تقدم خواهن داشت و آدم نَره ، تو داستان آدم و حوا ! از پهلوي آدم مادهه آفريده ميشد ! مثلا .
که من با اين کار ندارم ! با اينم کار ندارم که شيطون به آدم دومي درس و مشق داد !؟ يا به آدم اولي !؟ يا جفت ، زوج ووو ي آدم !؟
که يادشون رفته بود ، نه تنها معلمشون خداس ! و در ثاني چيزيم نمونده بود که تعليم داده نشده باشه ! بلکه نه تنها معلمي جز خدا نيست (لا اله الا الله ) ! بلکه اگه يکيم خواست شيطوني بکنه ! و ادعاي معلمي بکنه ! چي !؟ لاتقربا ! ازش دور بشن ! به کجا ! خب : اعوذ بالله ديگه !
خب حالا شما اين دستانو با زاوايه ي عشقم ، مثلا ، مي تونين از آب دربيارين !؟
خب خدا (نعمت ) گوش ، مثلا ، رو برا چي داده به ما و من مثلا !؟ برا شنيدن داستان ديگه ! بگوش در خدمتم .
فقط يادم باشه ! چي !؟ خب : لاتقربا !؟ نه بابا ! جفت آدمو ميگم ! که شد دوتا ! که از دوحال خارج نيست ! ايندو ! نه مرد و زنش ! يا زن و مردشا ! حتي ! جفتش ! بعبارت دقيقش : سومي ايندو ! ولو بقول : زن و مردش !
آخه هيچ بعيد نيست ! که جاي معلم ، آموزگار ووو ي ايندو تکيه زده باشه ! خاي خداي ايندو رو ميگم ديگه !
آخه گويا داستا رسيد به اينجا ! به آدمي که دوتا زير مجموعه داره ! حالا بقول شما هم اوليش حاج خانم نيوتن ! که جاذبه اي نداره ! برا حاج آقا ديگه ! يا حاج آقاي کاشف جاذبه يادش رفته که زن داره و مجذوب افتادن سيب شده ! مثلا ! نه بقول شما حتي افتادن خودش در دامن حاج خانم ! که خدا بهش رسونده ! و حالا بمونه رسوندن حاج آقا به حاج خانوم ! و داستان : آدم و حوا !
اصلا داستانم : حوا و آدم !
ديگه چي !؟ بگوشم .