• وبلاگ : لبهاي زخمي
  • يادداشت : زاويه هاي معکوس...
  • نظرات : 0 خصوصي ، 13 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    راستي يه نکته يادم رفت بگم ! چي ؟
    خب شما با اين مطلب چيزي رو ميخواين بما بگين !؟
    که نمي دونيم !؟ يا مثلا دوسش نداريم !؟ و بقول شما عاشقش نيستيم !؟ حالا با چي !؟ هم بمونه !
    آخه اونکه بقول شما عاشق ميشه ، حالا چه شيطون و چه آدم و حوا ! دل يا قلبه ! و دونستني که فقط دلخواه نيست !
    بله فيلسوف يا دوستدار دانش ، سقراط حکيم ! فقط نفرمود که دلش مي خواد بدونه !؟ يا بقول شاگردش قضيه دلخواه نيست ! بلکه يادآوريه ! و بعد معلوم شد يادگرفتنيه ! توسط شاگردش معلم ! اول ، جناب ارسطو !
    حالا مونده که ما هم بقول ايشان در محضر شما هستيم !؟ يا ... !؟
    آخه داستان بقول امام علي عليه السلام يه عالم رباني داره و يه متعلم في سبيل نجات ! و سوميش دنبال ياد دادن و ياد گرفتن نيست ! حالا دنبال چيه ! نميگم خداي نخواسته عشقبازيه ها !
    پاسخ

    قشنگ مي زني وسط خال: اتفاقا ختم به خير شدن داستان به همينه که آدم و حوا يکي باشن ! حوا هم آدم بود ، چرا کسي نمي خواد اينو قبول کنه ! همسر نيوتن هم جاذبه داشت نه فقط سيب ! از کجا معلوم هموم علم که شما روش انگشت گذاشتين و رکن دووم آوردن آدم رو زمين بود ، علم الادم ( آدم ) همون آدم و حوا نبودن ؟؟؟ اگه آدم هم مثل حواواسش اسمي خاص انتخاب شده بود ديگه اسم عام آدم رو فقط به آدم اطلاق نمي کرديم !!!حرف من اينه ، بازم مي گم ، حوا هم آدم بود.