تنهایی را دوست دارم زیرا بی وفا نیست...

 

تنهایی را دوست دارم زیرا عشق دروغی در آن نیست...

تنهایی را دوست دارم زیرا تجربه کردم...

تنهایی را دوست دارم زیرا خداوند هم تنهاست...

تنهایی را دوست دارم زیرا در کلبه تنهایی هایم در انتظار

خواهم گریست و انتظار کشیدنم را پنهان خواهم کرد...

عزیزی گفت:برای رسیدن به وصل نیاز به قایقی است تا بتوان خود را از دریای مواج نجات داد و به دوست رسید.
گفتم:قایقم را طوفان شکست
گفت:دوباره بساز
گفتم:ساختن برایم دشوار است
گفت:احساس نیاز نکردی والا میساختی.
گفتم:نیاز!!
گفت:آری .اگر تو تنهادر جزیره ای بی سکنه باشی آیافکر و خیال شب و روزت این نیست که قایقی بسازی و خود را نجات دهی؟؟
گفتم:آری.
گفت:اگر فراق دوست را همانند آن شخص تنها در جزیره احساس میکردی حتما قایقی میساختی!!

comment

دلم از زمین گرفت
دلم از خزان گرفت
دلم از نبودنت گرفت
دل من ــ دل نبود
واژه خواستنی بود محال
جام عشقی بود تهی!

لابه لای این همه خواب
رویای عشق تو هم رفت به خواب
و خودت نآمدی ای عشق
و خودت گپ نزدی ای عشق
و مرا سوزاندی
مرا بردی به خواب
خوابی از جنس ناب!
خواب....!

چه کسی مرا بیدار خواهد کرد؟!
با کدامین بانگ؟!
با کدامین داد!
با کدامین فریاد...