تنها در میان تن ها چه عاشقانه مانده ام

در بیهودگی ِ انتظار ِ  پیوستن ِ به تو چه بی صبرانه مانده ام

چه خوانا دوری ات را بر سردر ِ خانه نوشته اند

و من در نخواندن آن چه پا فشارانه مانده ام

چه بسیار است دو رویی ها، فراموش کردن ها و گسستن ها

و من در این هم همه چه صادقانه مانده ام

رفیقان همه با نارفیقی خود رفیقند

من هنوز با آنان چه دوستانه مانده ام

خاستگاه من کجاست که من آن جا غنودن خواهم

من در پیمودن راه چه عاجزانه مانده ام ...

تنها در میان تن ها چه عاشقانه مانده ام