لبهای زخمی

نظر
رفیق غضنفر ازش میپرسه: پنجشنبه-جمعه کجا بودی؟ میگه: والله امام رضا طلبید، با بر و بچه‌ها رفتیم شمال!!!

یارو میخ میره تو پاش، نمیتونه درش بیاره،‌ کجش میکنه!!


یکی داشته خاطره تعریف میکرده، میگه: ما سال چهل و نه با دو نفر دعوامون شد، ‌البته سال چهل و نه دو نفر خیلی بود!!!


به یه گیج میگن اگه همه دنیا رو بهت بدن چی کار میکنی؟‌ میگه: میفروشم میرم خارج!!!


یارو میره کله پاچه فروشی، کله پاچه فروش بهش میگه: قربون چشم بگذارم؟ یارو میگه: نه آقا! حداقل صبر کن من برم قایم شم!!


ازیکی می پرسن : می دونی پل رو برای چی می سازند؟ می گه : برای اینکه کشتیها از زیرش رد بشن !!!


یه کجل به رحمت خدا یک دونه موهم تو کلش نبوده. یک روز میره سلمونی، ملت همه پوزخند میزنن، میگه: چیه؟ اومدم آب بخورم!!!


یارو رو داشتن میبردن اتاق عمل، ازش میپرسن: همراه داری؟ میگه: آره، خاموشش کردم!!!


یکی زنگ میزنه خونه دوست دخترش، باباش ور میداره، هول میشه میگه: ببخشید توپمون افتاده!


یارو از ساختمون ده طبقه میفته پایین، همه جمع میشن دورش، ازش میپرسن: آقا چی شده؟ میگه: والله منم تازه رسیدم!


طرف بچش نمیخوابیده، بهش ژل میزنه!


یکی تو مانور شرکت میکنه، اسیر میشه!


یکی میخواسته به فلسطینیا کمک کنه، براشون سنگ پست میکنه!


یکی میاد تهران،‌ یه دختر خوشگل میبینه،‌ بهش میگه:‌ خانم این دوست دختر که میگن شمایین؟!


یارو یه بسته هزار تومنی میشمره، 250 تومن کم میاره!


تمساحه میره گدایی،‌ میگه:‌به من بدبختِ مارمولک کمک کنید!


یارو دوتا دزد می‌گیره، زنگ می‌زنه به 220!


طرف میره ماه عسل، یادش میره زنش رو ببره!


به یارو میگن چند تا بچه داری؟ میگه 2 تا . می‌پرسن: کدومش بزرگتره؟ میگه: خوب اولیش!‌


یارو ساندویچ‌فروشی داشته، ‌یک روز یکی میاد میگه:یک ککتل بده، ‌فقط توش گوجه نگذار. یارو میگه: آقا امروز اصلا گوجه نداریم، میخوای خیارشور نگذارم؟!

ترکه میره حموم، آب جوش بوده با نعلبکی دوش میگیره!

یارو می‌خواسته گردو بشکنه، گردو رو میگذاره زیر پاش، با آجر میزنه تو سرش!


به یکی میگن: 2*2 چند می‌شه؟ میگه: 5 تا! می‌گن: برو بابا، 4 تا میشه! میگه: آخه من از یه راه دیگه رفتم!


به یارو میگن با خیار یه شعر بخون. میگه: خیار...صد دانه یاقوت


در وجود یک انسان ابتدا خوبی ها را بجوید هر چند به ظاهر بد باشد


روزی غضنفر به استادیوم آزادی می ره و با دوستش رو بوسی می کنه بعد رو درباسی می کنه با همه رو بوسی می کنه


غضنفر زمین میخوره، برای اینکه سه نشه تا خونه سینه خیز میره


یک روزغضنفر دماغشو محکم می‌کشه بالا،چشش سبز میشه!


از غضنفر می پرسن: پیغمبر کی به رسالت رسید؟ می گه:نمیدونم، من سید خندان پیاده شدم!


یه روز غضنفر داشت با پیچ گوشتی با(ناف) خودش ور می رفت، که یه دفعه (کونش) افتاد.


یه روز غضنفر می خوره به جدول می شینه حلش می کنه


یه روز به غضنفر می گن دو دو تا میگه "ها" دوباره بهش می گن دو دو تا میگه "آهان"


تریاکی به انتظار تاکسی ایستاده بود و می گفت: تاکشی, تاکشی... تاکسی پنج متر جلوتر ایستاد. تریاکی داد زد: آخه لامشب کجا وایشتادی؟ مقشدم اونجاست!!!


دو تا تریاکی نشسته بودند و داشتند سیگار می کشیدند. یکی شون برگشت به اون یکی گفت: اصغر جون دعا کن زلزله بیاد و این خاکستر سیگار ما رو بندازه زمین!!!!!


به کامپیوتر تریاک دادند که تشخیص دهد چه چیزی است... بعد از چند لحظه جواب داد... پش چاییش کو.


یه روز یه نفر به خونه یه معتاد زنگ میزنه مرد معتاد که حال جواب دادن به تلفن رو نداشته گوشی رو برمی داره و می گه هشتم ولی خشتم


یارو پشتش می‌خاریده دستش نمی‌رسه بخارونش، صندلی میزاره زیر پاش!


مارمولکه میره مشهد میشه مشمولک! وقتی بزرگ میشه، میشه مشمول میبرندش سربازی!!


یارو هی پرتغاله رو می‌کوبیده به دیوار بهش میگن چرا این طوری می‌کنی؟ میگه می‌خوام خونی بشه!


به یکی می گن با جام جم جمله بساز؟ می گه : من هر روز صبح که از خواب پا می شم جامو جم می کنم.

یه متعصب موبایل میخره رو پیغام گیرش این پیام رو میزاره: لطفا بعد از شنیدن سوره بقره پیغام خود را بگذارید

به یکی میگن کجا داری میری؟میگه :‌جایی نمیرم که دارم برمیگردم


آبادانیه بعد از زلزله بم به دوستاش میگه : دیدین ویبره موبایلم چه کرد.


یک روز یکی تو اوتوبوس یه دختر خوشکل میبیند پیاده میشه شماره اوتوبوس را بر میدارد


یه روز پروین(علی پروین) (مربی پرسپولیس) تو دستش یه دستگاه کنترل از راه دور داشت بهش گفتن این چیه؟ گفت به وسیله این رأفت را کنترل میکنم.


یه بار به یه اسکلت میگن دروغ بگو میگه توپولویم توپولو


یک روز یه کد خدای ده می ره بالای بلن ترین جای ده داد میزنه می گه آهای مردم آهای مردم یه لنگ کفش من گمشده هر کی اونو پیدا کنه اون یکی لنگشو بهش می دم


شخصی به حمام رفت بدون اینکه موهایش را خیس کند به آن شامپو زد از او پرسیدند چرا این کار را کردی؟ جواب داد آخه رو شامپو نوشته شده بود برای موهای خشک


از زرنگی می پرسن دو دوتا میگه چهارتا برای جایزه بهش چهارتا گردو می دن یه روز دیگه ازش می پرسن دو دو تا می گه یه گونی


یک سال، یک ماه از محرم گذشته بوده ولی هنوز تو شهر صدای سینه‌زنی میومده. مردم میرن پی ماجرا، میبینن یه دسته تو کوچه بن بست گیر کرده


سیگاریه میره لباس فروشی،‌ میگه:‌ ببخشید شلوار نخی دارید؟ یارو میگه:‌بعله.  طرف میگه: بی‌زحمت دونخ بدین


یارو توی اتوبوسِ تهران-خرم‌آباد نشسته بوده، میره به راننده میگه: آقای راننده واسه کی داری رانندگی می‌کنی؟! اینا که همه خوابن!


یارو میفته تو جوب،‌ سند میگذاره میاد بیرون!


- از پرسپولیسی میپرسن بنفش چه رنگیه؟ میگه: قرمز دیدی ؟!  آبیش !


 ( یاسمن گل بانو ) خودشو میزنه به کوچة علی چپ، گم میشه!


یارو با دو تا خیار در دست میره توی یک بقالی، میگه:حاج آقا خیارشور داری؟ بقاله میگه: بله. یارو میگه: پس بی زحمت این دوتا رو هم بشور!


سیاه پوسته میچوسه ، زنش تا یک هفته دوده پاک میکرده


زن یارو دو قلو میزاد،‌ میره صورت حساب بیمارستان رو حساب کنه،‌ به حسابرس میگه:‌ حاج آقا ارزون حساب کن هردوشو ببرم!


یه عاشقی  از طبقه صدم یه ساختمون می‌پره پایین، به طبقه پنجاهم که میرسه میگه: خب الحمدالله تا اینجاش که بخیر گذشت!  


یاسمن گل بانو  صبح از در خونه میاد بیرون، میبینه سر کوچه یک پوست موز افتاده، با خودش میگه: ای داد بیداد، باز امروز قراره یک زمینی بخوریم!