شبی بدون من
دوستت دارم ها رشدکردند
قلبم نام توراپیشترهامی دانست
وبرای آمدنت
قنوت بسته بود
توآمدی
باغچه لبریز یاس شد
وعشق
نام دیگرمن ..
تب کردم
چشمان من جزلحظه ی امدنت
هیچ تاریخی رابه یادنداشت
چنان تورابه خوداضافه کرده ام
چنان ازتو زیبا شده ام
که خداهم
به تماشا ایستاده است
امروزمثل دوست داشتنت است
لب هایت آیه می شود
سراپا گوشم
چیزی بگو...
توکه می آیی
بهارسراسیمه می شود
آخرتوهی سربه سربنفشه هامی گذاری
یاس را مست می کنی
وچشم هایت...
امان ازاین تگاه تو
که تمام دانه های باران رااهلی کرده است...
توکه می آیی
همراه باشکوفه های بادام متولدمی شوم
بهارهمین پیراهن گلدار من است که عطرتورادارد
وقتی توباشی
همه ی فصل ها به بهارختم می شود..