از تشییع پیکر همسر مظلومش که برگشت بچه ها را خواباند و به نخلستان رفت با چشمان گریان آهی کشید و آنگاه سردرچاه کرد ونالید که :
الا ای چاه یارم را گرفتند
گلم عشقم بهارم را گرفتند
میان کوچه ها با ضرب سیلی همه دار و ندارم را گرفتند
دگر پروانه بال و پر ندارد
نه بال و پر که خاکستر ندارد
مفسرها! همه با خون نویسید
که قرآن علی کوثر ندارد