سفارش تبلیغ
صبا ویژن

لبهای زخمی

نظر

سلام

خیلی دلم برایت تنگ شده است...

گاهی اوقات ، شک و تردید مغزم را می خورد و من فراموش می کنم . خودم را گم می کنم ، و چیز دیگری بر من غلبه می کند . بنابراین ، برای کمک به یادآوری بعضی چیزها ، نامه ای برای خود نوشتم . همیشه این نامه را با خودم دارم ، و هر زمان احساس تهی بودن به من دست می دهد  آن را باز می کنم ، و آن را برای خودم می خوانم . این نامه همیشه لبخند به روی لبم می آورد ، و دوباره از درون احساس زنده بودن می کنم . این نامه ء من است :

"  به خودم : می خواستم به خودم نامه بنویسم و بگویم که چه شخص فوق العاده ای هستم . من کاملم . من خورشید خدا هستم ، سرور کائنات . من تمام عیارم . من موزون و هماهنگم . من با عشق پر شده ام ، و عشق از من جریان می یابد . با هر دَم ، بیدارتر و آگاه تر می شوم . با هر بازدم ، این جسم فیزیکی پاکیزه می گردد . من تا ابد جوانم . من زیبا هستم . من در فراوانیِ حیرت آوری زندگی می کنم . من سلامتم . این جسم درست همانگونه که طراحی شده است عمل می کند . همانطور که سلولها می میرند و از نو زاده می شوند جسمم نیز جوانتر می گردد . پس ، من ، لطفاً یادت باشد به دنبال سعادت و برکتت باشی . به هر مسیری که می خواهی قدم بگذار ، و بدان که هر جا بروی همین هایی هستی که در بالا نوشتم . این زندگی ، خلقت من است ، و من می خواهم پر از توانگری ، توازن ، و شادی باشد . من تا ابد سپاسگزارم .