آری! زلال اشک، جلد را نازک می کند تا صورت روحانی نفسی که در راه معرف است را جلا بخشد و سیمای معنوی خود را ظاهر کند و زنجیرهای محدودیت بیرون را یکی یکی پاره کند تا افسارت به دست روح افتد...
می شود فهیمد چون وقتی تَرتُّبِ حروف بدون آرایه انجام می گیرد، نشان می دهد که دیگر بغض قلم را توان تحمل عطش نیست و برای سیراب شدن نیاز به گسیل جوهر احساس بر روی نمایشگر کاغذی دارد، آن هم از سرچشمه دل...
نه!اشتباه است! چشمه ی دل نیاز به آبیاری ندارد! چون چشمه خود می جوشد و می خروشد! چشمه جوشش از درون دارد، مصنوعی نمی توان چشمه ایجاد کرد!!
همین مقدار هم الآن به خاطر غلیان و خروش عرفان در موج اصوات درون است که حروف جریان چشمه ی دائمی دلِ آن بزرگی است که حتی چاه هم از از غربت دل و قربت روح او سیراب می شد و نخلستان شب را آبیاری می کرد!
آری، جوشش دل، جریان می آورد و اشک، اشک می آورد و صفا، جلا...!
آهنگ حروف سخن دل بارها زیباتر از جریان چشمه های طبیعت است! چون همین جریان های معنوی بود که شد بهانه خلقت و صُنعِ طبیعت خالق صانع...!
می گویند برای هر کاری اول نیت لازم است ، ولی باید بگویم که نیتش عجیب غریب حرام شد! چون نه به زبان جاری شد و نه بر دل! به راستی که می گویند سال نو از بهارش پیداست ! مقدمه، تابلوی متن است در ادامه و نوع سلام، معرف سطور آتی سخن!
در بین چیدن حروفی که از دل جاری می شود به دنبال حروف " نیت" می گردم!
نه! چیزی پیدا نشد! حروف نون و یا و ت پیدا شد ولی در ساخت های دنیایی نان و زر و شهرت و تکبر و حسد و ... و دریغ از یک ساخت کلمه حول حبل " نــیست یــاری به جز تــو" ...
وقتی جریان بازی دست دل می افتد، ذهن و حافظه محلی از اعراب ندارند و جست و جو را ناقص می گذارند و می گویند که کلمات آسمانی مورد نظر در ذهن دنیایی شما موجود نمی باشد!! لطفا بخش آسمانی را در دل خود نصب و سپس جست و جو کنید...
دل به عرف تقلید، حروف سه گانه "نیت" را در آن سوی نفس برای معرفت، از روشنایی می گیرد و برای خود ترانه نیت می سراید...
می گوید: ابتدا خودت را با آهنگ نور هم صدا و کن و به معرفی خود بپرداز! خودت رو معرفی کن با تمام ناتوانیها...
سپس دست بر دعا و نیاز بردار و ناچاری و بیچارگی خود را فریاد بزن و از خدا بخواه هر آنچه را که باید و هر آنچه را که بزرگان خواستند و هرآنچه را باید برای وصال به معرفت نفس و سیر و سلوک الی ا...