سفارش تبلیغ
صبا ویژن

لبهای زخمی

نظر

هَـمیشه بـآید کَسـی باشد  

کـــہ مــَعنی سه نقطه‌هاے انتهاے جمله‌هایَتـــ را بفهمد  ...

هَـمیشه بـآید کسـی باشد  

تا بُغض‌هایتــ را قبل از لرزیدن چـآنه‌ات بفهمد  ...

بـآید کسی باشد 

کـــہ وقتی صدایَتــ لرزید بفهمد ...

کـــہ اگر سکوتـــ کردے، بفهمد...  

کسی بـآشد  

کـــہ اگر بهانه‌گیـر شدے بفهمد...  

کسی بـآشد  

کـــہ اگر بهـآنه آوردے برای رفتـن و نبودن 

بفهمد کـــہ درد دارے ...

کـــہ زندگی درد دارد ...

بفهمد کـــہ دلت برای چیزهاے کوچکش تنگــ نشده استــ...  

بفهمد کـــہ دِلتــ براے قَدمــ زدن زیرِ باران...  

براے رفتن تنگ شده است...

همیشه...