دوست دارم...
دوست دارم با نسیمی در شب سرد زمستان
روی قلب نازنینت صوت تنهایی بخوانم
دوست دارم ناله باشم ، خانه ام در سینه تو
با خروش آه قلبت ، غصه ها از دل برانم
دوست دارم اشک باشم ، گوهری زیبا و شیدا
سینه ات وقتی بسوزد ، حاصل آه تو باشم
دوست دارم سینه باشم ، معدن درد و غم و عشق
عشق چون در من بیفتد ، فرصت مستی بیابم
دوست دارم چشم باشم ، چشمه های اشک جوشان
در فراسوی نگاهم ، دل ز هر دلبر ربایم
دوست دارم لاله باشم ، روی دشت دل برویم
دسته ای از من بچینند ، نغمه رفتن بخوانم
دوست دارم کوه باشم ، استوار و سخت و سر مست
از وجودم آب جاری ، خانه خورشید باشم
دوست دارم ماه باشم ، آسمانها خانه من
روی گلهای شقایق ، در شب تاری بتابم
دوست دارم دشت باشم ، دشت پر یاس و شقایق
خاکم از جنس حقیقت ، خانه آلاله باشم
دوست دارم درد باشم ، روی هر قلبی نشینم
وقت درمان محبت ، اشک خود را محو سازم
دوست دارم برگ باشم ، برگ سبز شادمانی
باد پاییزی بیاد ، من بمیرم ، رنگ بازم
دوست دارم یار باشم ، یار آن شیدای بی کس
چون به دنبالم بیفتد ، مخفی از چشمش بمانم
دوست دارم پر بگیرم ، تا افقهای امیدم
چون پریدن یاد گیرم ، می پرم تا سبز باشم
دوست دارم بوسه باشم ، بر لب دلبر نشینم
گونه های یار بینم ، دل پر از مستی نمایم
دوست دارم زلف باشم ، در هم پر پیچ و پر خم
دست در من افکندیار ، در مسیر باد مانم
دوست دارم خال باشم ، گوشه لبهای یاری
سبز باشم ، ناب باشم ، عاشقان را دل برانم ...