اول بار که ديدمت در فکر رفتن بودي. چمدانت را هم بسته بودي انگار. مي خواستي بروي. به کجا نمي دانم. مي خواستي از اين همه تکرار دل بکني. من ولي با تو از ماندن گفتم. از نرفتن و دل سپردن و سرنوشت را نيز به دل سپردن.
براي دل کندن هرگز دير نيست ولي فرصت دلدادگي شايد فقط يکبار به تو لبخند بزند.