من نمیدانم چیست...که چنین زار و پریشان شده ام ...و چرا؟؟
مژه بر هم زدنی اشک مرا میریزد...
نکند باز من عاشق شده ام؟؟!!
من نمیدانم چیست...
انچه از چشم تو تا عمق وجودم جاریست؟؟
...و مرا میشکند میسوزم
...و چنین زود به هم میریزم
نکند باز من عاشق شده ام؟؟!!
راستی!...
نگرانی من از بابت چیست؟؟؟
و چرا این همه رفتار تورا می پایم؟؟؟
و چرا این همه دلواپس چشمان توام؟؟؟
ریشه ی این همه دلتنگی چیست؟؟؟
نکند باز من عاشق شده ام؟؟!!