سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منوی اصلی
تدبیر در قرآن
آیه قرآن
لینک دوستان
پیوندهای روزانه
درباره

نوای دل وبلاگ لبهای زخمی
پارس تولز ابزار وب
مطالب پیشین
آرشیو مطالب
لوگوی دوستان
ابزار و قالب وبلاگ
کاربردی
ابر برچسب ها

بهارتون فاطمی....

سال نو پیشاپیش مبارک باشه
اولین سین امسال،سلام بر مادر است....
السلام علیک یا فاطمه الزهرا....





باز  هم عاشقانه هایم را عاشقانه برای تو می نویسم...

باز هم در ازدحام این همه امواج...

از با تو بودن حرف می زنم...

باز هم باور دارم عشق ما جاودانه است...

و باز هم ساحل آرام منی که موجهای سهمگین روزگار وجودم برکرانه نگاه مهربانت آرام می گیرد...

و باز هم  مرهمی که سالهاست بر لبهایم نهاده ای ، زخمهای کهنه ای را ساکت کرده ...




وقتی دریا در تلاطمه ، وقتی موجها سرگردون و حیرون از مسیر ساحل آرام خودشون دور میشن ، وقتی موجی که تازه سرش به سنگ صخره ای خورده  و چشماش وا شده و داره در به در دنبال ساحل آرام خودش می گرده ، دریای طوفانی کاری نمی تونه بکنه ، هل می ده این موج رو ، هی دستای این موج رو بلند میکنه و به سمت ساحل دراز می کنه ، نگاش به آسمونه ، دستاش پشت اون موج حیرون و سرگردون و چشماش غرق اشک...

انعکاس هق هق گریه هاش ، تا خود ساحل می رسه ، ...

این وسط ، ساحلی که چشم انتظار موجهاست ، با نگاه خودش ، دریای متلاطمشو دیده ، موجهای سرکش این دریاشو دیده ،...

دریایی که همه غصه هاش به اینه که نکنه این تلاطم لعنتی ، ساحلشو از رسیدن موجها نا امید کنه ، نکنه ساحلش آغوششو ببنده و منتظر موجها نمونه ، نکنه با موجهایی که سرشون به صخره های سنگی خورده سر ناسازگاری بذاره و آرامششو به اونا هدیه نکنه ...

و تنها همین ساحل آرام است که اشکهای دریا را برای برگردوندن موجهاش می بینه ...

تو عمرم خیلی دنبال آرزوهای دنیایی نبودم ، یادم میاد یه مدت بد جوری رسیدن به یه آرزوی دنیوی کلافم کرده بود و اینقده سماجت به خرج دادم تا خدا عنایت کرد...

یه کوچولو در موردش نوشتم ... ( اینجا )    و  ( اینجا )

دوباره روزگار باهمه نامردیهاش ، منو وادار کرد برای دومین بار واسه خواسته ای دنیایی ، اشک بریزم ، از ته دلم از خدا این خواسته دنیایی  رو بخوام...

نمی دونم ، اینبار هم مث همیشه ، خواستمو به طور کامل می ده یا نه ...

ایندفعه خیلی فرق داره ، این دفعه خراب کردم ، می خوام درست کنه ... ایندفعه داشتم ، از دست دادم ، می خوام بهم برگردونه ... این دفعه شرمندگی هم قاطیشه ...

رب هب لی من لدنک رحمه ، انک انت التواب الرحیم...

 




از تشییع پیکر همسر مظلومش که برگشت بچه ها را خواباند و به نخلستان رفت با چشمان گریان آهی کشید و آنگاه سردرچاه کرد ونالید که :

الا ای چاه یارم را گرفتند
گلم عشقم بهارم را گرفتند

میان کوچه ها با ضرب سیلی همه دار و ندارم را گرفتند

دگر پروانه بال و پر ندارد
نه بال و پر که خاکستر ندارد

مفسرها! همه با خون نویسید
که قرآن علی کوثر ندارد








[ مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ ]

[ Designed By Ashoora.ir ]