گاهی آه سراغ غم را می گیرد ؛
گاهـــــی ... 
هوای خیال ! 
فرقی نمیکند . . . . 
هر دو  ختم میشوند به  دلتنگی !!!
غافل از اینکه ، مرهم زخم های کهنه 
لبهای بی رمق است ...!
نه برای بوسه ،  بلکه برای اینکه چیزی بگوید...
شاید اینجا آخر خط  خیال است …
ته دنیای بدون غم...!!
ولی قلبی اینجا ایستاده ...!
 تماشا یی تر از همیشه …
دلی که بی توهم تنگ نشده!
اینجا یک دنیا آه هست و خیال و همه فریادهای دلی مجنون …
  و مردمان روزگار اگر بگذارند ... 
می شود خرده های دل تنگی را در کنار هم ردیف کرد!
و القصه ...
زن فالگیر اشتباه می کرد
پیشانی این دل بلند تر از آن بود که در فالش نشان داد ، از بختِ بلند این دل ، دلتنگی می روید و آه...
کسی فال فریاد نمی گیرد ...
فریاد از زخم های فراموش شده ...
و شاید زخمهایی که مهربان ترین همدم این روزهای دلتنگی اند...