الناس ، عبید الدنیا...

آری ، ما انسانها ، بندگان مطیع و رام دنیا هستیم ...

دنیا : همه ی آن دلبستگی ها ، تعلق ها ، محدودیتها و شرایط خاصی است که ما را در بند و حصاری عظیم فراگرفته و خود را پای بند آن کرده ایم.

مطیع و فرمانبردار بی چون و چرای  اوامر این دنیا شده ایم.

بدتر از آن انسانهایی که از عبادت محض(بندگی) در محضر این دنیای فانی و قیود وسیعش ، کسب فیض و احصاء شیرینی و لذت می کنند!

چشم باز کنیم ، خواهیم یافت که آنچنان در کندوی عسل خودساخته ی این دنیا ، غوطه وریم ، که غیر از این  قیود موجود ، لذتی فراتر برایمان قابل تصور نیست...

و حال آنکه ، لازمه لذت بردن ، چیزی جز حب و علقه و عشق نیست ، پس ، لذت بردن از قیود و دلبستگی های این دنیا ، لازمه اش این است که عبدی عاشق و دلداده باشیم بر آنچه که لذت بخش است برایمان...!

و مهمتر از همه آنکه ، گاه لذتهایی از این بندگی عاشقانه ، آنچنان فراگیرمان می شود که چشمانمان را کور ، دست و بالمان را بسته و پایمان را لنگ می کند ...

مسیر عبدعاشق در این دنیای گاهی به یک باریکه ای متصل می شود که غیر از این راه راهی نمی شناسد و آن را صراط مستقیم می پندارد و عدول لحظه ای از آن را طرفه العین عدول از بندگی حق می پندارد...

و غافل از اینکه ، وقتی می شود به ساده ترین قیود این دنیای فانی ، عشق ورزید و دلداده و شیدایی کرد ، قیود دیگرش را هم می شود در پهنه ی این دل شیدایی جای داد ، ...

وقتی می شود عبد بی چون و چرای این دنیا شد ، حال این دنیا امر به سرسپردگی به یسارش کند یا به یمینش ، چه فرقی می کند ، سرنهادن به امر این مولا ، یمین و یسار نمی شناسد...!!!

و قطعا ، این دنیا ، اگر چنین سرسپرده ای داشته باشد ، و آن سر سپرده ، عشقی فراتر از قیود و شروطش ، به دل راه دهد ، همین دنیا می شود مسلخ آن عشق...

و قطعا ، عشق های در مرتبت پایین تر را باید قربانی، بندگی های فرا تر کنی ، تا بندگی ات را به اثبات رسانی...

و راز بندگی حق ، به مسلخ بردن همه عشق های دنیوی است در این دنیای فانی...که اگر به مسلخ بردی همه تعلقاتت را و به پای بندگی حق افکندی همه ی دار و ندارت را ، آنوقت ، بندگی این دنیا را قربانی بندگی حضرت حق خواهی کرد...

و کلام آخر اینکه :

همیشه در مسلخ عشق ، آن چیزی که قربانی می شود ، همه ی تعلقات و خواسته های دلی است که می خواهد ، ماندگاری و عشق و دلدادگی خود را به اثبات برساند ...